تماس با من
541 Melville Ave, Palo Alto, CA 94301,
[email protected]
Ph: +1.831.705.5448
همکاری با من
[email protected]
Ph: +1.831.306.6725
بازگشت

محمد بهرامی در نگاه من

حیف است که محمد بهرامی، بنیان گذار گرافیک نوین را نشناسید، هر چند وی علاقه‌ای به مشهور شدن نداشت. خانه‌ای در بستر کوه پایه درکه و در باغی بزرگ و با صفا داشت؛ در عمارتی که پر بود از تابلوهای نفیسی که تصویر کرده بود. در جوار عمارت‌اش رودخانه درکه در گذر بود. هوش زیادی نمی‌خواست برای درک اینکه تمام نقاشی‌ها از چهره زیبای همسرش لیلی خانم عزیز است.
اواخر بهار ۱۳۸۵ به دیدنشان رفته بودم. استاد بهرامی را برای جایگاه شاخص‌اش در گرافیک و نقاشی برای کتاب زنده باد انتخاب کرده بودم.
قصه کودکی‌اش از روستای رحمت آباد گیلان اغاز شده بود و چنین حکایت کرد:

”…از روستا به تهران نقل مکان کردیم. منزل ما نزدیک مسجد سپهسالار بود. عشق به نقاشی سبب شد که از همان کودکی پدر مرا به موُسسه‌ای که میرزا هادی خان تجویدی مدیرش بود فرستاد. در آن زمان من فقط ده سالم بود. نقاشی و کارهای جانبی هم انجام می‌دادم، مثلا نوشتن شماره ماشین. چون در آن زمان تعداد ماشین‌ها کم بود و شماره‌گذاری با دستنوشته انجام می‌گرفت.
یک روز سردبیر روزنامه اطلاعات از من خواست طرحی برایش بزنم. طرح را پسندید و از آن پس من نقاش و مسئول امور گرافیکی روزنامه اطلاعات شدم، که تا آن موقع چنین خدماتی وجود نداشت. در عرض هشت سال در بین شعرا و نویسندگان و ادبا، سری از توی سرها درآوردم و چون تنها هنرمندی بودم که کار گرافیکی می‌کرد، فرهیختگان به طراحی‌ام احتیاج پیدا کردند. با مشهور شدن، در پاساژ ابهری نمایشگاه زدم و آنجا پاتوقی برای هنرمندان و اندیشمندان شد.
رسانه‌های تازه‌ای شروع به فعالیت کردند، از جمله کیهان و مجله‌هایی مثل روشنفکر و سپید و سیاه، بانوان، تهران مصور، و غیره. در خیابان لاله زار، کمی پایین‌تر از سینما ایران، یک آتلیه گرافیک تأسیس کردم و اسم‌اش را پارس گذاشتم. نشان موسسه را مرتضی ممیز طراحی کرد. کسانی چون باریس آسیریان، پرویز کلانتر، علی اصغر معصومی، محمد احصایی، محمد تجویدی، بیوک احمدی، علی اکبر صادقی، و بعدها آیدین آغداشلو وعده دیگری هم به این گروه پیوستند…”

لیلی خانم همسر استاد از کلاس‌های استاد برایم نقل کرد که چگونه استاد بین هنر جوها شکارش کرده بود.
از دیگر اثرهای ایشان کتابی با نام تاریخ هنری و هم چنین تصویرسازی و نگارگری شاهنامه‌ای مجلل که در سازمان ملل متحد در نیویورک به نمایش درآمده بود.
زمانی که با ایشان مصاحبه می‌کردم دوران جوانی را پشت سر گذاشته بود، ولی عشق زیادی به ورزش داشت. فرز و چابک و شوخ بود. شگفت زده شدم وقتی فهمیدم سحر گاه وقتی هوا هنوز تاریک است به بالای کوه درکه می‌رود و زمان طلوع آفتاب با نان تازه و داغ در کنار رود پرخروش درکه و در بهشت با حوری خودش (لیلی خانم) صبحانه می‌خورند.
استاد بهرامی تا سال ۱۴۰۲ زندگی کرد و برصفحه‌های هنر و ادبیات معاصر ما ورقی افزوده و آن را غنا بخشید.
برای اینکه سر به سرشان بگذارم شعری از حافظ را برایشان زمزمه کردم:

بده ساقی می‌باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکناباد و گلگشت مصلا را

متن کامل کودکی نامه در کتاب زنده باد ایران

violet
violet
https://violetr.com

This website stores cookies on your computer. Cookie Policy